علم در مورد مدلهايي كه بشكل برده از خواستهاي ما طبيعت ميكنند، كاربرد كمي دارد. مدلهايي مطلوب ما هستند كه با ما صحبت كنند، مدلهايي كه ايدههاي خودشان را داشته باشند. ما هميشه ميخواهيم بيش از آنچه در مدل قرار دادهايم، از آن استخراج كنيم، همچنين درعلوم مختلف هميشه سعي بر اين بوده است تا با شكستن سيستمها به اجزاي كوچكتر، آنها را تجزيه و تحليل نماييم. اما در علم اتوماتاي سلولي روش ديگري در پيشگرفته ميشود و آن قرار دادن اجزاي ساده در كنار هم به منظور ايجاد يك سيستم پيچيده ميباشد.
اتوماتاي سلولي در اواخر دهه 1940 توسط John von Neumann مطرح و پس از او توسط رياضيداني بنام Stanisla Ulam به عنوان مدلي براي بررسي رفتار سيستمهاي پيچيده پيشنهاد شد . اتوماتاي سلولي، جهانهايي هستند تعريف شده با قوانين ساده كه شباهت بسياري به صفحه بازي دارند. ميتوان آنها را بطور واقعي ساخت و مراحل تكاملشان را مشاهده نمود. البته هميشه نبايد در اولين آزمايش انتظار نتايج جالب توجه را داشت ضمن آنكه از ديدگاههاي مختلف تعريف نتايج جالب توجه با هم تفاوت دارد. در هر حال، پس از ساختن چند تا از آنها، قادر خواهيم بود كه يك اتوماتاي سلولي براي هدف خاص خود طراحي و پيادهسازي كنيم.